امروزه LCDها را از هر طرف که نگاه کنيم مي بينيم آنها يک شبه به وجود نيامدند.زمان بسيار زيادي از کشف کريستال مايع تا انبوه برنامه هاي LCD که ما امروزه لذت مي بريم به طول انجاميد.کريستال مايع نخستين بار در سال 1988 توسط گياه شناس اطريشي Friedrich Reinitzer کشف شد. Reinitzerمشاهده کرد که هر گاه يک ماده کلسترول مانند نادر(cholesteryl benzoate)را ذوب مي کند,ابتدا تبديل به مايعي کدر شده و سپس با افزايش دما واضح مي شود.در حين سرد شدن مايع ابتدا آبي رنگ شده و د نهايت تبديل به کريستال مي شود.80 سال بعد RCA نخستين LCD تحقيقاتي را در سال 1968 ساخت.از آن آن زمان سازندگان LCD به صورت ثابت انواع مبتکرانه وپيشرفته آن را توسعه دادند و اين تکنولوژي را به سطوح پيچيده آن رسانيدند.
يک صفحه رايج الکترودي سطح
LCD را به طور کامل مي پوشاند.در بالاي آن يک لايه از کريستال مايع است(D).بعد از آن شيشه ديگري (E) همراه با الکترودي به شکل مستطيل در کف آن ودر بالا, لايه پلاريزه ديگري با زاويه راست نسبت به اولين لايه پلاريزه قرار دارد.
توجه داشته باشيد که LCD ساده ما نياز به يک منبع نور خارجي دارد.موادي از نوع کريستال هاي مايع نوري از خود ساتع نمي کنند.LCD هاي ساده و ارزان معمولا انعکاسي هستند به اين معنا که براي نمايش هر چيزي آنها بايد نور را از منبع خارجي منعکس کنند.نگاهي به ساعت LCD بيندازيد:اعداد جايي به نمايش در مي آيند که الکترود هاي کوچک کريستال هاي مايع را شارژ کرده و باعث باز شدن(untwist) آن ميشوند,در نتيجه نور نمي توانداز لايه پلاريزه عبور نمايد.
بيشتر نمايشگر هاي کامپيوتري توسط لامپ هاي فلورسنت داخلي آنها که در بالا
,کنار و يا پشت LCD انها قرار دارد روشن مي شوند.صفحه ي سفيد پخش کننده در پشت LCD نور را به صورت يکنواخت پخش مي کند تا نمايشگر يکريختي داشته باشيم.دراين گذر از فيلتر ها , لايه هاي کريستال مايع ولايه هاي الکترودي بيشتر اين نور گم مي شود, معمولا نيمي از آن!
در مثال ما يک صفحه الکترودي و يک ميله الکترودي داريم که مشخص مي کند کدام کريستال مايع به شارژ پاسخ داده است
.اگر لايه حاوي تنها يک الکترود ساده را برداشته وبا چندين لايه ديگر جايگزين کنيم آغاز به ساخت LCD هاي پيچيده کرده ايم. اين مطلب نکاتي را در مورد آموزش تعميرات مانيتور ارائه مي دهد.